وكيل پايه يك

وكيل متخصص در ارث

موضوع ارث و ميراث از جمله مباحث مهم حقوقي است كه تقريبا همه افراد در طول زندگي خود با آن مواجه مي شوند. از آنجايي كه اين مبحث از نظر قانوني پيچيدگي‌ هايي دارد، بسياري از افراد ترجيح مي‌ دهند كه در مواجهه با آن به يك وكيل متخصص در ارث مراجعه كنند. با اين كه مسائل مربوط به ارثيه در قانون مشخص است و هر فرد از طريق مراجع قانوني مي تواند نسبت به احقاق حقوق خود اقدام كند، ولي عبور از پيچ و خم هاي اداري و قانوني براي هر كسي ساده نيست. به همين دليل طبيعي است كه اغلب افراد كمك گرفتن از وكيل براي ارث و ميراث و استفاده از مشاوره حقوقي ارث را انتخاب مي كنند. مشورت با يك وكيل براي ارث و ميراث و سپردن انجام مراحل حقوقي به او، علاوه بر ساده تر شدن روند كار كمك مي كند تا احتمال هر گونه اشتباه و خطا در جريان دريافت ارثيه به حداقل كاهش پيدا كند.

وكيل ارث

سه مفهوم مهم وارث، تركه و مورث اركان تشكيل دهنده مبحث ارث و ميراث هستند. مورث شخصي است كه از دنيا رفته و اموال و دارايي‌ هايي را از خود به جا گذاشته است. اموال و دارايي‌ هاي باقي مانده از مورث را تركه يا ميراث مي‌ گويند. وارث يا وراث نيز شخص يا اشخاصي هستند كه از مورث ارث مي برند. بعد از فوت اشخاص لازم است كه وضعيت دارايي‌ هاي آنها مشخص شود. براي اين منظور علاوه بر بررسي وصيت نامه، بايد گواهي انحصار وراثت نيز صادر شود. يكي از مشكلاتي كه در ارتباط با ارث و ميراث وجود دارد، عدم آگاهي افراد از مسائل مربوط به اين مبحث است. بسياري از افراد به طور دقيق نمي دانند كه آيا وارث متوفي محسوب مي شوند يا نه، و اگر قرار است كه از مورث ارث ببرند، سهم الارث آنها چقدر است. همچنين ساز و كار و مراحل تقسيم تركه براي آنها مبهم و پيچيده است. وكيل براي ارث و ميراث در اين شرايط علاوه بر روشن كردن ابهامات پرونده تقسيم ارث، انجام مراحل اداري را نيز بر عهده مي‌ گيرد.چه كساني ارث مي برند؟

 افرادي كه با شخص رابطه خوني دارند از او ارث مي برند. به عبارتي خويشاوندان نسبي هر شخص مي توانند از او ارث ببرند. به غير از اين افراد، همسر فرد متوفي نيز از جمله وراث او خواهد بود. اما تعلق ارث به وراث مطابق با طبقات ارث انجام مي‌ شود. خويشاوندان نسبي متوفي طبق اين طبقه بندي به سه دسته زير تقسيم مي‌ شوند:

طبقه اول شامل پدر، مادر، فرزندان. (نوه ها نيز در صورت فوت همه فرزندان در اين طبقه قرار مي‌ گيرند.)

طبقه دوم شامل پدربزرگ، مادربزرگ، خواهران و برادران. (در صورت فوت همه خواهران و برادران، فرزندان آنها نيز در اين طبقه جاي خواهند داشت.)

طبقه سوم شامل خاله‌ ها، دايي‌ ها، عمه ها و عموها. (در صورت فوت همه اين افراد، فرزندان آنها در اين طبقه جاي خواهند داشت.)

 قاعده طبقات ارث به اين شكل است كه در صورت زنده بودن حتي يك نفر از طبقه قبلي، افراد طبقه بعدي ارثي نمي برند. مثلا اگر يكي از فرزندان متوفي زنده باشد، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهران و برادران متوفي از ارث محروم خواهند بود. نكته ديگر سهم الارث همسر متوفي است كه همواره محفوظ مي باشد. فرقي نمي كند كه تركه به كدام گروه از طبقات ارث تعلق بگيرد، در هر صورت همسر فرد متوفي از او ارث خواهد برد. البته ارث بري زوج و زوجه با يكديگر تفاوت هايي دارد. ضمن اينكه جزئيات در ميزان سهم الارث هر يك از اين افراد تأثيرگذار است. درباره اين جزئيات مي‌ توان از طريق مشاوره با وكيل براي ارث و ميراث اطلاعات لازم را كسب نمود.

وكيل سرقت و سرقت مسلحانه گروهي در شب

وكيل پرونده سرقت ميگويد: دعاوي كيفري همچون سرقت مسلحانه آنهم بصورت گروهي كه شب هنگام صورت ميپذيرد، به دليل ويژگي هايي كه دارد، مورد جرم انگاري جداگانه در ماده ۶۵۴ قانون مجازات اسلامي قرار گرفته است.

وكيل سرقت ماده مرقوم را تبيين ميدارد: ((هر گاه سرقت در شب واقع شده باشد و سارقين دو نفر يا بيشتر باشند و لااقل يك نفر از آنان حامل سلاح ظاهر يا مخفي باشد در‌صورتي كه بر حامل اسلحه عنوان محارب صدق نكند جزاي مرتكب يا مرتكبان حبس از پنج تا پانزده سال و شلاق تا (۷۴) ضربه مي‌باشد)).

وكيل سرقت بصورت حرفه اي پاسخ ميدهد: سلاح اعم از سلاح سرد يا گرم است. همچنين پر بودن يا خالي بودن و مجاز بودن و غير مجاز بودن سلاح اهميتي نداشته و مورد از مصاديق ماده مرقوم خواهد بود.

نكته: اگر سلاح تقلبي و يا همانند اسباب بازي كودكان باشد، مورد از مصاديق ماده مذكور نبوده و عنوان سرقت مسلحانه گروهي در شب، محقق نخواهد شد.

وكيل سرقت چند پرسش را مطرح ميكند:

آيا نشان دادن سلاح از سوي سارق الزاميست؟

آيا صاحب مال يا همان مالباخته بايد حين سرقت و دزدي، اسلحه سارق را ببيند؟

اگر شخص ديگري غير از مالباخته، اسلحه را ببيند بازهم عنوان سرقت مسلحانه گروهي در شب محقق ميشود؟

وكيل سرقت در ارائه بهترين پاسخ ادامه ميدهد: استفاده از سلاح حين دزدي و سرقت و حتي نشان دادن آن به صاحب مال و يا ديگري، ضروري نيست. وكيل سرقت تاكيد داشته: عنوان مجرمانه سرقت مسلحانه گروهي در شب به صرف حمل سلاح بر سارق بار خواهد شد.

ضامن چه زماني مي تواند عليه وام گيرنده در دادگاه شكايت كند؟

ضامن چه زماني مي تواند عليه وام گيرنده در دادگاه شكايت كند؟ آيا بايد صبر كند تا تمام اقساط از فيش حقوقي او كسر شود و سپس دادخواست تقديم دادگاه كند يا مي تواند پس از كسر چند اقساط يا حتي قبل از كسر هر اقساط اقساط شكايت كند، فقط بايد به دادگاه اطلاع دهد. بانك وام دهنده مي تواند طرح دعوي كند. در شرايطي كه اقساط از فيش حقوقي ضامن كسر نمي شود و خود ضامن به بانك مراجعه مي كند و قبل از كسر اقساط، بدهي وام گيرنده را با بانك تسويه مي كند، چه زماني مي توان طرح دعوي كرد؟

يكي از شروط دعوي اين است كه دين مديون محقق شده باشد، به عبارت ديگر زمان بدهي مديون فرا رسيده است. مثلاً اگر شخصي چكي از شخص بدي داشته باشد، نمي تواند قبل از تاريخ چك از او مطالبه كند، فقط به اين دليل كه مي داند صادركننده چك بدهي او را به دليل سابقه بد اعتباري پرداخت نمي كند. از نظر وام و ضمانت، قبل از كسر مبلغي از حقوق ضامن طبق گواهي كسر ارائه شده و يا قبل از اينكه ضامن اقساط را نقداً پرداخت نكند، بد حسابي وام گيرنده و تاخير در پرداخت اقساط را نمي توان دليل دانست. براي مطالبه پول .

اما با كسر حتي يك قسط از حقوق ضامن يا پرداخت نقدي يك قسط، حق مطالبه وجه معادل مبلغ كسر يا پرداخت شده پيدا مي شود. ماده 709 قانون مدني نيز ماده فوق را اين گونه تأييد مي كند كه «ضامن حق رجوع به مفاد عقد خود را ندارد مگر پس از اداي دين». عليرغم اينكه اقساط وام هنوز تكميل نشده و وام مستهلك نشده است، اما در صورت طرح دعوي ضامن، دادگاه وظيفه رسيدگي دارد و بايد به دعوي رسيدگي كند. طبق ماده 713 قانون مدني، ضامن بايد در دادخواست در قسمت مبلغ خواسته فقط وجوه پرداختي يا كسر شده از فيش حقوقي خود را قيد كند نه كل وجه قرض را. اما ضامن كه مي داند وام گيرنده اي كه شخصاً او را ضمانت كرده است حتي با وجود اقامه دعوي، مابقي اقساط را پرداخت نخواهد كرد، بايد به ازاي هر قسطي كه از حقوق وي كسر مي شود دادخواست جداگانه ارائه كند كه در مجموع موجب تشكيل پرونده مي شود. چندين پرونده در محاكم قضايي

نكته قابل توجه اين است كه در صورت كسر اقساط معوق از فيش حقوقي ضامن، براي اثبات وجود بدهي وام گيرنده مشكلي وجود نخواهد داشت، زيرا از دادگاه درخواست استعلام از بانك يا سازمان كاريابي مي شود. شخص و صحت كسر اقساط از حقوق ضامن و لزوم بازپرداخت آن توسط وام گيرنده به دادگاه ثابت مي شود. اما زماني كه ضامن براي جلوگيري از بلوكه شدن حقوق ماهيانه خود پيشقدم شده و اقساط معوقه را نقدا تسويه مي كند، بايد از بانك گواهي دريافت كند كه اين اقساط توسط ضامن پرداخت شده است. در غير اين صورت ممكن است اثبات پرداخت توسط ضامن با مشكل مواجه شود و دادگاه قرار رد دعواي ضامن را صادر كند.

طبق ماده 411 قانون تجارت پس از پرداخت دين ضامن، بانك بايد كليه اسنادي را كه براي مراجعه ضامن به وام گيرنده لازم و مفيد است به وي بدهد. بنابراين اگر بانك براي تضمين بازپرداخت اقساط وام از وام گيرنده چك يا سفته دريافت كند، پس از تسويه وام توسط ضامن، بايد آنها را در اختيار وي قرار دهد تا اقدامات لازم را براي وصول خود انجام دهد. مطالبه. ضامن نمي تواند بر اساس چك يا سفته در بانك و يكبار بر اساس كسر فيش حقوقي از وام گيرنده اقساط پرداختي را دريافت كند. يك دين را نمي توان دو بار از دو طريق دريافت كرد.

مجازات كلاهبرداري

به موجب ماده يك قانون تشديد، مجازات كلاهبرداري اگر به صورت ساده واقع شود زندان از يكسال تا هفت سال و جزاي نقدي معادل مال بدست آمده و رد اصل مال به صاحبش خواهد بود و اگر كلاهبرداري به صورت مشدد انجام شود كلاهبردار مجازات زندان از دو تا ده سال و رد اصل مال به صاحب آن و جزاي نقدي معادل مال برده شده و انفصال از خدمات دولتي به نحو دائم خواهد داشت. و علاوه بر اين مجازات ها اگر مبلغ مورد كلاهبرداري از 100 ميليون تومان بيشتر باشد و موجب اخلال در امنيت ملي نشود حكم محكوميت قطعي بايد در يكي از روزنامه هاي محلي منتشر گردد. اگر مبلغ مورد كلاهبرداري تا 100 ميليون تومان باشد مجازات كلاهبردار در كلاهبرداري ساده 6 ماه تا 3/5 سال حبس و جزاي نقدي معادل مال اخذ شده و در كلاهبرداري مشدد يك تا 5 سال حبس و انفصال ابد از خدمات دولتي و جريمه معادل مالي كه اخذ كرده مي باشد.

تعليق مجازات جرم كلاهبرداري

مجازات جرم كلاهبرداري باتوجه به تبصره ماده 7 قانون كاهش مجازات حبس تعزيري 1399 در صورت وجود شرايط مقرر قانوني قابل تعليق مي باشد.

تخفيف مجازات جرم كلاهبرداري

مجازات جرم كلاهبرداري به موجب تبصره يك ماده يك قانون تشديد در صورت وجود جهات مخففه قابل تخفيف تا حداقل مجازات كلاهبرداري خواهد بود.

اثبات جرم كلاهبرداري

براي اينكه بتوانيم جرم كلاهبرداري و كلاهبردار بودن شخص را اثبات كنيم بايد بررسي كنيم كه آيا عمل شخص شرايط مقرر قانوني و عناصر قانوني آن جرم را دارا مي باشد يا خير؟ همانطور كه گفته شد جرم كلاهبرداري سنتي به موجب ماده 1 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشا، اختلاس و كلاهبرداري جرم انگاري شده و اين ماده عنصر قانوني اين جرم محسوب مي شود. وقوع جرم كلاهبرداري سنتي منوط به تحقق يك سري شرايطي است كه در اين قسمت به بررسي آن خواهيم پرداخت:

۱- كلاهبردار بايد از طريق توسل به مانور متقلبانه مال شخص را ببرد و توسل به مانور متقلبانه بايد قبل از تصاحب مال شخص باشد. مصاديق وسايل متقلبانه در ماده يك قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري بيان شده و موارد فريب دادن مردم به وجود شركت‌ها، تجارتخانه‌ها، كارخانه‌ها و موسسات واهي و غيرواقعي، همين‌طور فريب دادن مردم به داشتن اموال و اختيارات واهي، ترساندن مردم از حوادث و پيشامدهاي غيرواقعي، اميدوار كردن مردم به امور غيرواقعي و انتخاب نمودن اسم يا عنوان جعلي از طرف مرتكب را به عنوان مصداق برشمرده است.

۲- قرباني بعد از توسل به مانور متقلبانه اغفال شود، فريب بخورد و به كلاهبردار اعتماد كند.

۳- بعد از توسل به مانور متقلبانه و اغفال، قرباني مال خود را در اختيار كلاهبردار قرار دهد و مال توسط شخص كلاهبردار تصاحب شود به نحوي كه ضرر مالي به شخص قرباني وارد شود و شخص كلاهبردار يا ثالث از آن مال منفعتي بدست آورند. البته بايد به اين موضوع توجه داشت كه مال بايد براي شخصي غير از كلاهبردار باشد. يعني اگر شخصي با توسل به مانور متقلبانه فردي را فريب دهد و مال خودش را از دست وي خارج كند اين عمل كلاهبرداري نخواهد بود.

4- يكي از شرايط مقرر براي اثبات اين جرم وجود سوءنيت عام و خاص است كه كلاهبردار بايد قصد انجام مانور متقلبانه و جذب اعتماد قرباني را داشته باشد و از روي علم و قصد به انجام اين امور بپردازد و علاوه بر آن بايد قصد بردن مال قرباني را نيز داشته باشد.

5- شرط آخر اين است كه بايد بين عمل مرتكب يعني توسل به مانور متقلبانه و نتيجه اين جرم يعني بردن مال شخص رابطه عليت وجود داشته باشد يعني بردن مال شخص ناشي از توسل به مانور متقلبانه باشد.

در واقع با جمع اين پنج مورد جرم كلاهبرداري محقق مي شود و با وجود اين پنج شرط است كه مي توانيد اين جرم را اثبات و مجرم را به جزاي عمل خود برسانيد.

طلاق توافقي چقدر زمان مي برد؟

طلاق به صورت توافقي كمتر از انواع ديگر طلاق ها زمان مي برد. اما طي شدن پروسه طلاق بدون وكيل و طي تمام مراحل ان از جمله جلسات دادگاه و طي شدن جلسات مشاوره خانواده ممكن است بين ۴ تا ۶ ماه ضمان ببرد. اما اگر اين پروسه به وكلاي متخصص طلاق گروه وكلاي فراز سپرده شود حداكثر بين ۱۰ تا ۲۰ روز زمان خواهد برد. پس بهتر است پرونده طلاق توافقي خود را به وكيل متخصص طلاق گروه وكلاي فراز بسپاريد تا با كمترين هزينه و در كوتاه ترين زمان ممكن طلاق شما در دفترخانه ثبت شود و طلاقنامه صادر شود.

عدم حضور زوجين در طلاق توافقي

زوجين در روند طلاق توافقي بايد در جلسات دادگاه و بعد در جلسات مشاوره خانواده در مراكز بهزيستي حاضر شوند. در نهايت نيز بعد از صدور راي طلاق بايد در دفترخانه حاضر شوند تا صيغه طلاق صادر شود. اما معمولا زوجين به دلايل مختلف به خصوص اختلافات زياد به هيچ وجه نمي خواهند كه در دادگاه حاضر شوند. هرچند گفته مي شود كه عدم حضور زوجين در طلاق توافقي به خصوص در مرحله مشاوره خانواده امكان پذير نيست اما بايد گفت كه وكلاي فراز مي توانند تمامي مراحل را بدون حضور زوجين انجام دهند.

طلاق توافقي ايرانيان مقيم خارج

طلاق توافقي ايرانيان خارج از كشور مي تواند در دادگاه هاي ايران و يا در صورت توافق در دادگاه كشورهاي ديگر انجام شود. اما نكته مهمي كه بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه در طلاق ايرانيان مقيم خارج از كشور حتي اگر راي در دادگاه هاي خارجي صادر شده باشد طرفين بايد به سفارت يا كنسولگري ايران در آن كشور مراجعه كرده و با ارائه راي طلاق اقدام به ثبت آن در سفارت نمايند و صيغه طلاق اسلامي براي آنها جاري شود.

مشكل ديگري كه در طلاق براي ايرانيان مقيم خارج از كشور پيش مي آيد اين است كه مسائلي مثل مهريه، نفقه، اجرت المثل و… در قوانين كشورهاي ديگر پيش بيني نشده است. لذا ممكن است براي زن جهت مطالبه اين حقوق در كشورهاي ديگر موانعي به وجود بيايد. لذا بهترين كار اين است كه پرونده طلاق ايرانيان در مراجع قضايي ايران پيگيري شود.

راه ديگري كه مي تواند اين مسير را بسيار ساده تر كند. افردا مقيم خارج از كشور مي توانند با استفاده از سامانه ميخك به وكيل پايه يك دادگستري در ايران وكالت دهند تا روند طلاق را در ايران بدون حضور آنها پيگيري كنند تا طبق قوانين ايران راي طلاق صادر شود